English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1035 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
videlicet U یعنی
to wit <adv.> U یعنی
namely <adv.> U یعنی
that is to say U یعنی
scilicet U یعنی
in fact U یعنی
to wit U یعنی
namely U یعنی
nee U یعنی
videlicet U یعنی
that is U یعنی
innuendo U یعنی تشریح
innuendos U یعنی تشریح
innuendoes U یعنی تشریح
dominical U یعنی حضرت مسیح
strangle U در مخابرات یعنی دستگاه
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
the gentle sex U جنس لطیف یعنی زن
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
the fair sex U جنس لطیف یعنی زن
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
dominical U وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
splashed U در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
caveat emptor U یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
saunters U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntered U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
big five U پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
punch U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
skip it U در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
punches U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
what luck U در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
punched U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
neologisms U نو واژه
worded U واژه
term U واژه
termed U واژه
word U واژه
mosul U واژه
neologism U نو واژه
terming U واژه
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
squawk flash U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روشن کنید
karaite U عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
neutral soil U خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
philologist U واژه شناس
neologism U واژه جدید
synonym U واژه مترادف
neologisms U واژه تراشی
word book U واژه نامه
neologisms U واژه جدید
synonyms U واژه هم معنی
synonym U واژه هم معنی
synonyms U واژه مترادف
paronym U واژه هم ریشه
intercalation U واژه افزایی
keyword U واژه کلیدی
loanword U واژه عاریه
word U واژه سخن
dissylable U واژه دوهجائی
loanword U واژه بیگانه
neolalia U واژه تراشی
wordbook U واژه نامه
worded U واژه سخن
neologism U واژه تراشی
lexicon [dictionary] U واژه نامه
punctuation for reference U زیر واژه
cognate U واژه هم ریشه
word count U واژه شماری
coinage U ابداع واژه
the root of a word U ریشه واژه
buzz words U رمز واژه
buzz word U رمز واژه
wordbook U واژه نامه
word order U ترتیب واژه ها
word deafness U واژه کری
lexicology U واژه شناسی
word blindness U واژه کوری
word-blindness U واژه کوری
glossary U واژه نامه
dictionary U واژه نامه
glossaries U واژه نامه
score out that word U ان واژه را خط بزنید
glossary U واژه نامه
stimulus word U واژه محرک
pejorative U واژه تحقیری
well U در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
popeye U در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
tied on U در درگیری هوایی یعنی هواپیمای یاد شده داخل ارایش قسمت من است
spoofer U در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
whats' up U در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
wells U در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
orbiting U در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
teragram U واژه چهار حرفی
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
septisyllable U واژه هفت هجائی
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
syncopation U کوتاه سازی واژه
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
wordage U کلمات واژه بندی
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
word choice test U ازمون واژه گزینی
word building test U ازمون واژه سازی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
post fix U در پایان واژه چسباندن
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
pentasyllable U واژه پنج هجائی
polysllable U واژه جند هجائی
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
prandial U واژه شوخی امیز
octosyllable U واژه هشت هجائی
logomachy U بازی واژه پردازی
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
what state U در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
squawk may day U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
squawk low U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اهسته بگذارید
pogo U در رهگیری هوایی یعنی چانل مخابراتی را که بعد از این کلمه اعلام می کنم بگیرید
squawk mike U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت میکروفن بگذارید
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
state chicken U در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
purple U در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
stranger U در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
destructive addition U عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
Genius Loci U نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
kpsi U [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
is intervocalic U حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
split infinitive U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
the word is sanctioned by use U کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
worid U کلمه لغت لفظ الفاظ واژه سخن گفتار حرف
split infinitives U مصدری که در میان خودان وعلامت ان واژه دیگری اورده باشندچون like to
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
tally ho U در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
a chromatic U [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
colon U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
colons U نشان دونقطه دونقطه یعنی این علامت : روده بزرگ
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
state lamb U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی ندارم که رهگیری انجام دهم و برگردم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
tracked U در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com